شب مهتابه و چشمام بازم از یاد تو خیسه
دیگه عادت شده با بغض واسه تو می نویسه
کاش میفهمیدی که قلبم خونه ی آرزوهات بود
یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود
آسمون و ماه نقرش با یه عالمه ستاره
شاهدن که این بریدن دیگه برگشتی نداره
رفتی بی اون که بدونی حال من حال خودت بود
حال بغضای شبونم به خدا حال خودت بود
سهم چشمای تو بودن توی دنیا هر چی داشتم
واسه ی خاطر نازت جونمو گرو گذاشتم
یه دروغ ساده اما قصه ی ما رو بهم زد
سرنوشتمونو آخر با جدا شدن به هم زد
تو پشیمون شدی و من حالا صندوقچه ی دردم
سخته اما باورش کن من دیگه بر نمیگردم
اما یادت باشه حرفا مث گوله های برفن
خیلیا قربونیای بی گناه دو تا حرفن
تو ترانه های شرجیم می درخشی تو همیشه
اما من هر کاری کردم که ببخشمت نمیشه
عاشق ادی بهشتم چون واقعا بهشته
قشنگ نوشتی