محمدم...

غربت نمناک

رفتنت را جشن میگیرم

و آغاز غربتم را پای می کوبم

تقصیر من که نیست

روزگار عجیبی ست

و آدم هایی عجیب تر

تو می خندی و من. . . . . می شکنم

تو نگاه می کنی و من. . . . . باور می کنم

تو سکوت می کنی

و من پر می شوم از حجم تماشایت

تو می روی و من می مانم و قاب عکس خالی ات. . . .

آسمان دلگیر می شود. ابر می بارد

و تنهایی من خیس می شود از باران نبودنت

چه غربت ساکت نمناکی

روزگار عجیبی ست

و آدم هایی عجیب تر........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد