رفتنت را جشن میگیرم
و آغاز غربتم را پای می کوبم
تقصیر من که نیست
روزگار عجیبی ست
و آدم هایی عجیب تر
تو می خندی و من. . . . . می شکنم
تو نگاه می کنی و من. . . . . باور می کنم
تو سکوت می کنی
و من پر می شوم از حجم تماشایت
تو می روی و من می مانم و قاب عکس خالی ات. . . .
آسمان دلگیر می شود. ابر می بارد
و تنهایی من خیس می شود از باران نبودنت
چه غربت ساکت نمناکی
روزگار عجیبی ست
و آدم هایی عجیب تر........