زهرا شعبانی:


فقط این ریل ها نمی دانند

من که با این قطار می آیم

از کدام اتفاق سردرگم

در شبی ناگوار می آیم




من کی ام؟ دلشکسته ای غمگین

که برایت همیشه دلتنگم ؟

یا زنی هرزه که هر از گاهی

جای دنجی به کار می آیم ؟



نه ولی من میان دستانت

زندگی را قشنگ حس کردم

بی خیال خدا و آدمهاش

هرچه که به شمار می آیم !




دوستت دارم از همین دیروز

دوستت دارم از همین فردا

دوستت دارم و فقط با تو

تا ته روزگار می آیم




می نویسی اتاقم از آن شب

بی حضورت عجیب دلگیر است

می نویسم که هرچه باداباد

بازهم بیقرار می آیم




فکر من را نکن که این دنیا

با خیال تو واقعا عالی ست

فکر من را نکن به هر سختی ست

با حقیقت کنار می آیم !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد